امروز آواره ام
آن قدر که مزه ی سیب را نمی فهمم
تو شانه هایت می لرزد
مهم نیست
امروز کدام درخت به بلوغ می رسد و سیب سقوط می کند
و گلهای دامن دختر مشوش می شود
صندلی کناری
کاش برای تو بود
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۳:۰۴:۵۳ توسط:picap موضوع:
نظرات (0)
تو را آرزو نخواهم کرد...
هیچ وقت !
تو را لحظه ای خواهم پذیرفت...
که خودت بیایی...
با دل خودت...
نه با آرزوی من ...!
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۳:۰۴:۵۱ توسط:picap موضوع:
نظرات (0)
با خود فکر می کنم
عاقبت این ماجرای ما
به کجا منتهی خواهد شد
ماجرای من و این وهم
که مرز میان کابوس و رویاهایم را در
هم ریخته است
مهی فرا گرفته بیرون و درونم را
نه می گذارد که ببینم خود را
نه چشم انداز پیرامونم را
فرو خواهد نشست
می دانم
فرو خواهد نشست
با خود فکر می کنم
در خالی بی مرز بعد از آن
دیگر چه مانده برایم
که ببینم
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۳:۰۴:۵۰ توسط:picap موضوع:
نظرات (0)
تو از کدام حوالی خراب می آیی؟
که چون صدای پریشان آب می آیی؟
کدام تیر غرور تو را به خون آلود؟
پلنگ کوه ، که با پیچ و تاب می آیی !
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۳:۰۴:۴۹ توسط:picap موضوع:
نظرات (0)