picap picap .

picap

باد ترانه ی دلتنگی می خواند و ابرها را می شکافد ، مبادا که باران ببارد..!!



خاموشی پیله ای سوزانتر از خورشید بر من تنیده است


و حروف نامت چون بغضی فرو خورده در گلویم جامانده!


کدامین راه مرهم مسافریست که از زخمهایش خون و موم میچکد؟


باد ترانه ی دلتنگی می خواند و ابرها را می شکافد


مبادا که باران ببارد..!!



برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۰۸:۲۰ توسط:picap موضوع: نظرات (0)