picap picap .

picap

دیروزی گذشت با آرزوی نبودن امروزی که می رود بدون اشتیاق فردایی . . .



زندگی کردم و فهمیدم که همیشه مردن پایان نفس نیست


گاه برایت لمس مرگیست در عین هر لحظه بودنت


تجربه ی تلخیست به کرات با وجود گرمی نفس هایت


پایانیست برای روحی خسته با وجود تپش عادت گونه ی قلبت


که هر لحظه زیستن جنگیست برای هیچ با وجود نبض بی وقفه ی رگهایت


به آنجا می رسی که روز و شبت انتظاریست بدون خیال پایان


روزهایت در دیار غریبگان ، سرگردانی خسته به دنبال نوای آشنایی


شب هایت سراسر ظلمتی نا امید از آفتاب و محکوم به بیداری


دیروزی گذشت با آرزوی نبودن امروزی که می رود بدون اشتیاق فردایی


من زندگی نکردم و فهمیدم می شود نبود و نفس کشید




(ستاره)






برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۳:۱۲:۰۶ توسط:picap موضوع: نظرات (0)