مرا درياب
تو اي تنهاترين شاهد
تو اي تنها در اين دنيا و هر دنيا
بجز تو آشنايي من نمييابم
بجز تو تكيهگاه و همزباني من نميخواهم
مرا درياب
تو ميداني كه من آرام و دلپاكم
و ميداني كه قلبم جز به عشق تو
و نام تو
و ياد تو
نخواهد زد
و ميداني كه من ناخوانده مهماني در اين ظلمتسرا هستم
مرا درياب
كه من تنهاترين تنهاي بيسامان اين شهرم
مرا بنگر.. مرا درياب
قسم به راز چشمانم
به اقيانوس بيپايان رويايم
به رنگ زرد به رنگ بيوفاييها
به عشق پاك
به ايمانم
به چين صورت مادر
به دست خستهي بابا
به آه سرد تنهايي
به قلب مردهي زاغان
به درد كهنهي زندان
به اشك حسرت روحم
به راز سر به مُهر سينهي اسبم
اگر دستم بگيري و
از اين زندان رها سازي
برايت عاشقانه شعر خواهم گفت
همين يك قلب پاكم را
و روح بيقرارم را كه زندانيست
به تو اي مهربان تقديم خواهم كرد
مرا از غربت زندان رها گردان
نگاه بيپناهم بر در زندان تنهايي روح خستهام خشكيد
مرا درياب
مرا درياب كه غمگينم
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۳:۱۶:۱۴ توسط:picap موضوع:
نظرات (0)
نسل من جا مانده از تاريخ
نسل من آتشفشان خفته در خاكستر خويش است
نسل من در آستان خفتن و مرگ است
نسل من باروت نم دار است
نسل من يك ناقص الخلقه ست
نسل من خسته ست
نسل من ديگر نمي داند چه بايد كرد
نسل من هر جا كه سايد دست ، ريشه پوسيده ست
نسل من آوازهايش گم شده
نسل من آوازهاي نسل ديگر را مثال طوطي بي مغز مي خواند
نسل من در فاصل فرهنگ مي ميرد
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۳:۱۶:۱۳ توسط:picap موضوع:
نظرات (0)
بگين بباره بارون ، دلم هواشو كرده
بگين تموم شدم من ، بگين كه برنگرده
بهش بگين شكستم ، بهش بگين بُريدم
برهنه زير بارون ، خرابُ درب و داغون
از آدما فراري ، از عاشقا گريزون
بهش بگين شكستم ، بهش بگين بُريدم
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۳:۱۶:۱۲ توسط:picap موضوع:
نظرات (0)
آرام باش عزيز من
آرام باش
دوباره سر از آب بيرون مي آوريم
و تلألو آفتاب را مي بينيم
زير بوته اي از برف
كه اين دفعه
درست از جايي كه تو دوست داري، طالع مي شود
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۳:۱۶:۱۱ توسط:picap موضوع:
نظرات (0)
چيزي به فرو رفتنم نمانده ، چيزي به تمام شدنم نمانده ، در سايه سنگيني كه بر روي زندگي ام افتاده ، وزش نابودي را مي بينم
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۳:۱۶:۱۰ توسط:picap موضوع:
نظرات (0)
با شمايم نشنيديد ؟ جوابم بدهيد
تشنگي كشت مرا جرعه ي آبم بدهيد
تشنه ام واي اگر آب به دستم نرسد
دست كم آب نداديد سرابم بدهيد
سال ها هست كه اين شهر به خود مست نديد
عقل ارزاني تان باد شرابم بدهيد
درد عشق است كه جز مرگ ندارد مرحم
چوبه ي دار مهياست طنابم بدهيد
خواب تا مرگ،كسي گفت فقط يك نفس است
قسمتم مرگ نشد فرصت خوابم بدهيد
گفته بوديد كه هر جرم عذابي دارد
عاشقي جرم بزرگي ست عذابم بدهيد
(حميدرضا رجايي رامشه)
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۳:۱۶:۰۶ توسط:picap موضوع:
نظرات (0)